جدول جو
جدول جو

معنی ناقص عقول - جستجوی لغت در جدول جو

ناقص عقول
(قِ عُ)
ناقص عقل:
که پیش صنم پیر ناقص عقول
بسی گفت و قولش نیامد قبول.
سعدی.
رجوع به ناقص عقل شود
لغت نامه دهخدا
ناقص عقول
ناقص عقل: که پیش صنم پیر ناقص عقول بسی گفت و قولش نیامد قبول. (سعدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ عَ)
کم عقل. کم خرد. نادان. بی عقل. نفهم. کودن. ابله. احمق. کانا:
زنان چون ناقصان عقل و دینند
چرا مردان ره آنان گزینند؟
ناصرخسرو.
نشاید که پادشاه به گفتار زنی ناقص عقل التفات نماید. (سندبادنامه ص 79). لایق و موافق نمی نماید به ترهات ناقص عقلی و مموهات ناقض عهدی بر چنین سیاستی هایل... اقدام نمودن. (سندبادنامه ص 85). و اباطیل اقوال کذاب ناقص عقلی آفتاب رای جهان آرای او را حجاب تواند کرد. (سندبادنامه ص 226).
پسران وزیر ناقص عقل
به گدائی به روستا رفتند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(قِ عَ)
صفت ناقص عقل. رجوع به ناقص عقل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نافص عقول
تصویر نافص عقول
کم خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقص عقل
تصویر ناقص عقل
شکننده عهد و پیمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقص عقلی
تصویر ناقص عقلی
کم خردی کم عقلی حماقت
فرهنگ لغت هوشیار
ابله، احمق، کانا، کم خرد، کم عقل، کودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
معلول، ناقص اندام، ناقص الخلقه
متضاد: سالم
فرهنگ واژه مترادف متضاد